آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

آنیتا بهار زندگیمون

سال 1394

    سالی که بهارش قدم فاطمه باشد   صدها برکت از کرم فاطمه باشد   امید که یک مژده ز صدها خبر خوش   پیغام فرج در حرم فاطمه باشد.   سال نو مبارک     سلام دختر عزیزم باز هم بابت تاخیرم عذرخواهی میکنم هم ار تو و هم از همه دوستان عزیزم ببخشید که خیلی وقته به وبلاگت سر نزدم و واست عکس و مطلب نذاشتم آخه با خونه تکونی و اینا سرگرم بودم حالا بعدا سر فرصت همه رو واست توضیح میدم که چرا سرم شلوغ بود ، میدونم وقتی بزرگ شی و وبلاگتو نگاه کنی میگی چه مامان تنبلی دارم ولی عزیز دلم واقعا وقت نمیکنم منو ببخش انشاالله سر فرصت کلی عکس واست میذارم&nbs...
10 فروردين 1394

عکسهای دخترم

خیلی وقته که عکس نذاشتم  فقط میومدم مینوشتم آخه عکس گذاشتن کمی کار میبره ولی بالاخره اومدم ت عکسهای مدتی رو که نبودیم بذارم.   این هم عکسهای گل دخترم : اینجا عمه فاطمه داره از آنیتا عکس میگیره اما مگه یه جا بند میشد همش میخواست دوربین عمه رو بگیره منم این چندتا عکس رو ازش گرفتم.تاریخش رو نمیدونم واسه چه روزیه آخه واسه خیلی وقت پیش       اینجا هم دستشو دراز کرده که دوربینو بگیره     قربون اون خندت بشم من عزیزم     اینم عکس گوشواره های دخترم .چند روز گیرداده بود که بابا گوشاره بخر ما هم اینارو خریدیم و کلی ذوق میکرد     ای...
28 بهمن 1393

مسافرت مشهد

روز 13 بهمن ساعت 8 شب همه دسته جمعی یعنی من و بابا امیر و آنیتا به همراه مامانی و بابایی و عمه آزاده اینا و عمه فاطمه اینا سوار هواپیما شدیم تا بریم به مشهد و شب رسیدیم مشهد و تا برسیم هتل و مستقر بشیم دیر وقت شد و قرار شد استراحت کنیم و فردا ظهر برای نماز جماعت به حرم رفتیم خدارو شکر چند روزی که اونجا بودیم هوا خیلی خوب بود فقط روزی که داشتیم برمیگشتیم یعنی روز جمعه 17 بهمن هوا خیلی سرد شد خلاصه اون چند روزی که اونجا بودیم خیلی بهمون خوش گذشت مخصوصا به آنیتا و هانا دست مامانی و بابایی درد نکنه که مارو به این مسافرت دسته جمعی بردن انشاالله که همیشه تنشون سالم باشه. راستی عکسهای مشهد رو هم در اولین فرصت میذارم آخه یه سریش تو...
27 بهمن 1393

تولد بابا

  ای زیباترین ترانه هستی ، بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست پس ای سرکرده خوبی ها و زیبایی ها میلادت مبارک...   بابا امیر تولدت مبارک انشاالله که همیشه تنت سالم باشه و سایت بالا سر من و آنیتا جون امروز یعنی 23 بهمن تولد بابا امیر بود و دخترم از صبح تا شب هر وقت بابارو میدید میگفت تللدت مبارک و بوسش مکرد آخه قبل از اینکه باباش بیاد خونه بهش گفتم هروقت بابا اومد بگو تولدت مبارک و بوسش کن خلاه اونروز تا شب به بابا میگفت تولدت مبارک .راستی 20 بهمن هم تولد عمو مهدی (به قول آنیتا عمو تیتی ) بود عمو مهدی تولدت مبارک. همسر و پدر مهربان تولدت مبارررررک ...
23 بهمن 1393

20 ماهگیت مبارک

سلام دختر گلم  زندگی من، عشقم ،نفسم چند روزه میخوام بیام و از شیرین زبونیهات بنویسم ولی وقت نمیکنم آخه تازگیها دوباره مریض شده بودی تازه یک هفته است که داروهات تموم شده انشاالله که دیگه مریض نشی آخه وقتی تو مریض میشی خیلی غصه میخورم عشقم.   نمیدونم از کجا شروع کنم فقط اول اینو بگم که من و بابا امیر هرروز خدارو شکر میکنیم که تورو به م داده نمیدونم اگه تورو نداشتیم چیکار میکردیم مخصوصا وقتی شیرین زبونی میکنی یا شعر میخونی که دیگه حالمون خراب میشه و میخوایم بخوریمت.خدایا شکررررررت   ماشاالله خیلی زود شروع به حرف زدن کردی و الان هم که چند وقتی هست میتونی شعر بخونی اولین شعری هم که یاد گرفتی شع عروسک قشنگ من بود بصورت ز...
29 دی 1393

یلدای 93

  شب یلدا همیشه جاودانی است زمستان را بهار زندگانی است شب یلدا شب فر و کیان است نشان از سنت ایرانیان است   دختر گلم امسال دومین شب یلدایی بود که تو در کنار ما بودی و خدارو بخاطر داشتن تو شکر میکنیم.امسال شب یلدا خونه مامانی و بابایی بودیم و همه دور هم بودیم و خیلی خوش گذشت ولی همه یک بغضی تو گلوشون بود بخاطر اینکه این روزها آخر صفر و روزهای عزیزی هستش. چندتا عکس از آنیتا و هانا که عمه فاطمه و بابا امیر گرفتن با تلاش فراوان چون این دوتا وروجک یه جا بند نمیشدن و همش تکون میخوردن     تو این...
30 آذر 1393

واکسن 18 ماهگی

29 آبان باید میبردیمت واسه قد و وزن و واکسن 18 ماهگی ولی چون مریض شده بودی و آنتی بیوتیک میخوردی نشد که سر وقت واکسنتو بزنیم.دیروز (6 آذر ) که میخواستیم ببریمت که واکسن بزنیم من کلی استرس داشتم آخه این دفعه بزرگتر شده بودی و من دلم نمیومد که درد بکشی ولی خوب این واکسن برای سلامتیت خوبه طبق روال بابا تورو برد تو اتاق و خلاصه واکسنتو زدیم و اون لحظه خیلی گریه کردی الهی من فدات بشم.خدارو شکر قد و وزنت هم خوب بود. واکسنتو که زدیم تو راه برگشت به خونه تو ماشین خوابت برد آخه استامینوفن هم خورده بودی این هم عکست بعد واکسن.الهی همیشه آروم و راحت بخوابی عشقم و مریض نشی     اینم عکس دخترم که همین امروز (7آذر ) ازش گر...
8 آذر 1393