آبان و مناسبتهاش
دخترم آبان ماه واسه ما پر تولد چهارم آبان هم تولد مامان جونه و هم تولد هانا جون البته امسال چون عمه آزاده کنکور داشت هنوز نتونسته واسه هانا تولد بگیره، پنجم هم تولد خودمه(مامان آزاده ) ، دهم تولد عمه آزاده.وای چقدر تولد تو تولد شد تولد همگی مباررررررک
راستی امسال یک مراسم دیگه هم داشتیم اونم برگشتن مامانی و بابایی از سفر حج بود ،خدارو شکر که به سلامتی برگشتن و مراسمشون بخوبی برگزار شد انشاالله که همه مسافرها بسلامت به خونه هاشون برگردن.
16 آبان عمه آزاده کنکور دکتراشو داد و خلاص شد.عمه جون انشاالله که قبول بشی و موفق باشی
فدای اون خنده خوشگلت بشم من عشقم
آنیتا و هانا در حال سرسره بازی.بابا امیر آنیتارو گذاشت پیش هانا دیگه بعدش هانا گیر داده بود و میگفت آیتا سرسر یعنی بازم آنیتارو بذارید روی سرسره. راستی بالاخره هانا خانوم اسم منو یاد گرفت و به من میگه شن دایی اولین بار که صدام کرد از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم وقتی یاد گرفت دیگه هی اسم منو صدا میکرد و با خودش تمرین میکرد .تو این عکس آنیتا 5 ماه و 3 روزشه هانا هم فکر کنم 1 یا 2 روز مونده که 2ساله بشه
بابا امیر تا فرصت گیر میاره از تو عکس میگیره این عکس رو هم بابا ازت گرفته
اینجا هانا داشت آبنبات میخورد این آبنبات رنگی رو هم آورد داد به آنیتا قربون اون دل مهربونت بشم
قربون اون چشمهای خوشگلت بشم من عزیزم.دخترم این لباس خوشگلو مامانی بافته واست (سرهمی و کت و پاپوش و کلاه ) مامانی دستتون درد نکنه خیلی قشنگه مرسی.راستی کلاهشو خاله مرضی بافته دست اونم درد نکنه.اینجا دختری 5 ماه و 12 روزشه
و اما کارهای جدیدت : وقتی میبریمت اتاقت از خوشحالی جیغ میزنی ، عاشق آیفونی و وقتی میبریمت پیشش دستتو میبری که برداریش ، دستتو میاری جلوی صورتت و نگاهش میکنی ،دیگه هرچیزی رو میبینی نشونه میگیری و با دستت میگیریش و مستقیم میبری تو دهنت ،موقع شیر خوردن یا غذا خوردن باید بینش انگشت شستتم بخوری این دیگه نمیدونم چه مدلشه ،2تا عروسک داری که شعر میخونن که تو عاشقشونی وقتی میخونن آروم میشی و فقط گوش میدی ، از شعر آهویی دارم خوشگله و عروسک قشنگ من و لالایی گنجشک لالا سنجاب لالا خوشت میاد قربونت بشم من
اینم عکس ٢تا عروسکت که سمت راستی رو دایی و زندایی وقتی اولین بار رفتی خونشون بهت دادن و سمت چپی رو هم مامانی واست خریده دستشون درد نکنه