عکسهای مشهد
دخترم بالاخره وقت کردم بیام تا عکسهاتو بذارم بابت این همه تاخیر منو ببخش آخه از مشهد که برگشتیم هممون سرما خوردیم بعدش هم داشتیم واسه برگشتن مامانی و بابایی از مکه آماده میشدیم مثلا خونه رو تمیز کردیم و کارت نوشتیم و از این کارها ایشالا دوم آبان برمیگردن ما هم فردا شب میریم کرج برای استقبالشون
اینم عکس آنیتا خانوم جلوی ایوون طلا.قزبون امام رضا بشم که بالاخره مارو طلبید و رفتیم زیارتش راستی دخترم اولین مسافرتشو رفت زیارت امام رضا.
و اما کارهای آنیتا خانوم تو مسافرت : رفتنی که هواپیما پر از بچه بود و آنیتا اولش خوابید ولی با صدای گریه یه بچه از خواب پرید ولی دوباره خوابش برد تا برسیم.تو راه برگشت به تهران هم کلا خوابید.اونجا هم میخواستیم بریم زیارت یا بازار بیشتر تو آغوشی بغل بابا امیر بود بعضی وقتها هم خسته میشد و گریه میکرد مجبور بودیم بغلش کنیم ولی خوب همه این خستگیها به زیارت می ارزید
اینم عکسش تو هواپیما
اعکس آنیتا خانوم جلوی ایوون طلا. قربون امام رضا بشم که بالاخره مارو طلبید و رفتیم پابوسش.راستی این اولین مسافرت دخملی بود که رفت زیارت امام رضا
کمبود امکانات آدمو مجبور به چه کارهایی که نمیکنه.تو این عکس که آنیتا تو سبد خریده،ما رفتیم بازار الماس شرق مشهد و ما چون آغوشیشو نبرده بودیم مجبور شدیم اونو بذاریم تو سبد
آنیتا و عروسکهایی که از مشهد واسش خریدیم البته اون مرغ قرمزه رو واسه دختر عمه هانا خریدیم