آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

آنیتا بهار زندگیمون

12 تا 16 ماهگی دخترم

1393/7/4 17:27
نویسنده : مامان آزاده
793 بازدید
اشتراک گذاری

 

دختر گلم ،نفسم،عشقم ،الهی قربونت بشم من وبابا امیر هرروز خدارو به خاطر داشتن تو شکر میکنیم مخصوصا وقتی یه شیرین کاری میکنی یا چیزی میگی اونوقته که دوتامون هم ضعف میکنیم و میخوایم درسته قورتت بدیم و قربون صدقت میریم.خدایا صدهراز بار شکرت به خاطر این نعمت زیبات که اومد و زندگی مارو شیرین کرد.

 

بالاخره اومدم که از کارهات و حرف زدنهای شیرینت بنویسم اول از همه بابت این همه تاخیر ازت عذرخواهی میکنم بین خاطراتت این همه فاصله افتاد آخه لپ تاپمون مریض شده.الان هم دارم با لپ تاپ بابایی مینویسم دستش درد نکنه.

 

کلمه ها و حرف زدنهای شیرینت :

 

سلام

خداسظ : خداحافظ

خوبی ، چطوری ، بوس

برو ، بیا ، بده ،بییم (بریم)

پایین ، بالا

دست درد نه : دستت درد نکنه ، میسی :مرسی

خوشله : خوشگله

گوشی ،اَلو

 

خاله ، عمو ، عمه جون ، دایی جون ،دندایی :زندایی ، مامان جون ، مامانی و بابایی رو هم که خیلی وقته میگی خلاصه همه رو خوب صدا میکنی و به اسم میشناسی راستی به عمو مهدی میگی عمو تیتی

 

آدیتا : آنیتا ، امی : امیر ، آراده ،اشین : افشین

تدسم : تبسم

کیدارش : کیارش

یاسی : یاسمین

اسون : افسون

عمو علله : عمو عبدالله

موسن : محسن

کوش مثلا وقتی یه چیزی رو میخوای و نمیدونی کجاست میگی کوش ، نکن

دوشت دام : دوست دارم

باز ، بسته ، نوشن : روشن ، بدنیم : ببندیم ، بچخ : بچرخ مثلا میگه بابا بچرخ نانای ، باشه

 

جوجو ، هاپو میگه هاپ هاپ ، قوقولی ، پیشی

 

آله : آره،میگم آنیتا تو جیگر منی میگی آله ، نه،نه رو که خیلی به کار میبری هرچی میگیم میگی نه

 

 

للاس : لباس ، کلاه ، روسری ، گل وقتی گل میبینی میگی گل گل و نانای میکنی یعنی اینکه شعر گل از همه رنگو میخوای بخونیم

 

حباب

چچل : کچل

سی زنی : سیب زمینی ، خیار ،موز ،سیب ، هبیج : هویج ، نون ، توشی :ترشی

قاشت : قاشق

 

آخال : آشغال هرموقع خونه کثیف باشه و رو زمین آشغال ببینه میگه مامان آخال یعنی اینکه بردار قربون دختر تمیزم بشم

 

دسال : دستمال عاشق دستمال و دستمال کاغذی هستی تا میبینی میگی دسال و وقتی میدیم بهت دور دهنتو تمیز میکنی.وقتی هم من میخوام گردگیری کنم فوری میای دستمالو از من میگیری و میگی آنیتا یعنی آنیتا تمیز کنه

 

خلاصه اینکه ماشاالله هرچی میگیم فوری میگی و مثل طوطی شدی و اگه من بخوام همه رو بنویسم باید یه روز وقت بذارم ولی تا اونجایی که یادم بود و اون جالبهاشو نوشتم تا وقتی بزرگ شدی بخونی و بدونی چیکارها میکردی

 

کارهایی که میکنی :

 

تلفن رو برمیداری و راه میری و صحبت میکنی و فقط هم با هانا یا مامانی حرف میزنی میگی هانا چطوری،خوبی،بیا بازی بعد هم میگی خداسظ.وقتی هم که به کسی زنگ گوشی رو از ما میگیری و میگی آنیتا یعنی آنیتا حرف بزنه من قربون تو بشم که انقدر عاشق گوشی هستی.با مامانی هم حرف میزنی اول سراغ هانارو میگیری و میگی هانا خوبی

 

یه روز لامپ سقف آشپزخونه تبسم اینا روشن بود و آبی بود از اونموقع ازت میپرسیم خونه تبسم چه رنگیه و تو میگی آبی ، تا میرسیم سر کوچمون میگی تدسم الهی من قربون اون هوشت بشم

 

توی رنگها فقط آبی رو خوب میشناسی

 

وقتی مینویسم بابا و ازت میپرسم چیه میگی بابا

 

وقتی زنگ خونمون زده میشه میری جلو در هال وا میستی و هرکی باشه صداش میکنی

 

تازگیها عاشق پله شدی و تا په میبینی میگی پایین یعنی از په بریم بالا آخه تازه یاد گرفتی از پله بری بالا

 

بالا و پایین رو هم اشتباه میگی میخوای بیای آشپزخونه میگی پایین یعنی بیام بالا تو آشپزخونه و فوزولی کنم وقتی میخوام غذا درست کنم بیچارم میکنی میگی منم بیام سر گاز و آشپزی کنم فدات بشم که انقدر دوست داری آشپزی کنی یه دونه کفگیر یا ملاقه برمیداری دستت و میگی آنیتا ایجوری یعنی آنیتا اینجوری کنه یعنی هم بزنی غذارو بعدش هم که نمیذارم میری سراغ کابینتها و میریزی بیرون

 

وقتی میخوای شیر بخوری میگی ممه میخوری یعنی ممه میخوام و تا بهت بدم انقدر تکرار میکنی که کچلم میکنی اگه تو مهمونی باشیم که عابرومو میبری تا میگی فوری میبرمت تو اتاق که عابروریزی نشه

 

جدیدا موقع غذا خوردن که میشه میگی خودم بخورم و با قاشق یا با دست میخوری و کل هیکلتو دورو برتو کثیف میکنی

 

وقتی بابا میاد خونه ومیره اتاق که شلوارشو عوض کنه دنبالش راه میفتی و میگی هو هو بابا شلال نره یعنی بابا شلوار نداره امروز تو تلویزیون مساقات وزنه برداری نگاه میکردیم که یه دفعه گفتی عمو شلال نره و کلی خندیدیم

 

وقتی میخوای بلند شی و راه بری میگی ماشالا یعنی منو بلند کنید آخه وقتی تازه میخواستی راه بیفتی راه رفتنی ما میگفتیم ماشالا ماشالا واسه همین فکر میکنی اسم راه رفتن ماشالاست

 

تازگیها یاد گرفتی خودت بلند بشی البته به سختی و با تلاش زیاد

 

تا مداد یا خودکار میبینی میگی چش چش یعنی اینکه چشم چشم دو ابرو بکشم برات شعرشم داری یاد میگیری و میخونی.به خودکار هم میگی خوکار

 

تاب تاب عباسی رو هم میتونی بخونی میگی تا تا عباسی خدا نناری بغل بابا.باباشو هم بلند میگی

 

وقتی صدای زنگ در یا صدای تلفن میاد مترسی و میگی تسید یعنی ترسیدم

 

از 1 تا 6 میتونی بشماری

 

وقتی دوتا چیز از یک جنس تو دستته مثلا دوتا لیوان یا دوتا قاشق ذوق میکنی و میگی دوتا

 

میری دم در حموم وای میستی و میگی مامان حموم آب باژی اخه عاشق آب بازی هستی وقتی بریم حموم تاسرت آب نریختیم دوست داری تو حموم باشی ولی وقتی اب بریزیم میگی بییم حوله یعنی اینکه حوله منو بیارید برم

 

وقتی دستت یا لباست کثیف میشه میگی تثیف شد بیشوییم یعنی بریم بشوریم

 

تا مامان جون میاد خونمون میگی مامان جون،بازی بعد مامان جون میگه کجا بازی کنیم تو هم میگی اتاق

 

اعضای بدنت رو میشناسی.به ناف هم میگی ناس

 

بلدی ناز کنی.بعضی وقتها منو ناز میکنی و میگی مامان نازی

 

وقتی میخوری زمین یا سرت به جایی میخوره با دستت میزنی و میگی بد

 

وقتی یکی کاری میکنه که خوشت نمیاد مثلا میخوایم بغلت کنیم یا بوست کنیم میگی نکن

 

خوردنیهای مورد علاقه دخترم :

 

سیب زمینی : عاشق سیب زمینی هستی به هر شکلی که پخته شده باشه

 

تو میوه ها هم خیار رو خیلی دوست داری

 

نون : نون رو هم خیلی دوست داری مخصوصا نون و پنیر ،مربا و اینا زیاد دوست نداری

 

ترشی رو که دیگه نگو دیوونشی و هرجا ببینی فوری میگی توشی توشی و تا بهت ندیم دست از سرمون برنمیداری حالا از هر نوعش باشه ،لواشک رو هم خیلی دوست داری هروقت بهت بدم هی میگی مامان بازم

 

توی خورشتها هم خورشت کرفس و خورشت هویج رو خیلی دوست داری ف کرفسهای خورشت کرفس رو برمیداری و میگی توشی و میخوری آخه توی ترشی کرفس بود واسه همین فکر میکنی که اونم ترشیه

 

ماست و دوغ رو هم خیلی دوست داری اگه سر سفره ماست باشه دیگه غذا نمیخوری و فقط میگی ماشت یعنی ماست میخوام

 

 

عکسهات رو هم سر فرصت واست میذارم.

دختر عزیزم دوست دارم و اینو بدون که من و بابا امیر خیلی دوست داریم و عاشششششقتیم بوووووووس

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

asal
5 مهر 93 20:22
azizam zende bashe
اقازاده
19 آبان 93 22:10
کجایی پس
مامان آزاده
پاسخ
مرسی از اینکه به یادم هستید زود زود میام
سونیا مامان ارسان
30 آبان 93 17:13
سلام ازی و انی خوشگلم کجایید نیستید دلمون تنگ شده واستون
مامان آزاده
پاسخ
سلام عزیزم ببخشید خیلی وقته نیومدم آخه وقت نمیکنم ولی زود زود میام