خاطره زایمان
در تاریخ 12/2/92 خانم دکتر تاریخ دقیق زایمانو مشخص کرد یعنی 8 خرداد و قرار شد که 26ام هم برم پیشش واسه آخرین بار و 25ام ما رفتیم کرج و این سری با ساک رفتم که بمونم تا زایمان و بابا امیر 28ام برگشت خونمون. ولی جوجه من تو عجله داشتی و بنا به دلایلی زود اومدی و 29ام مجبور شدیم بریم بیمارستان مامانی و بابایی منو ساعت7 بردن بیمارستان خدا حفظشون کنه اگه اونا نبودن نمیدونستم باید چیکار کنم و من زنگ زدم به بابا امیر که با مامان جون بیان تهران آخه دکتر گفت امروز باید عمل شی خلاصه ساعت 11:40 منو بردن اتاق عمل و تو ساعت 12:30 ظهر پاهای کوچولوتو به این دنیا و به زندگی منو بابا گذاشتی و هممونو خوشحال کردی وقتی اومدم تو بخش مامانی و بابایی کنا...
نویسنده :
مامان آزاده
15:03